۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

آغاز سال 1392

سال 92 شروع شده و تصمیم دارم امسال رو تبدیل کنم به یکی از موفق ترین سال های زندگی ام. امیدوارم وقتی فروردین 93 این پست رو می خونم، بازم همینقدر خوشحال باشم!!
یه Demo از کارهای قبلی خودم درست کردم که به زودی منتشر می کنم
توی این مدت یه ویدیو هم از شهر مشهد ساختم که به نظر خودم بد نشده. اون رو هم در اولین فرصت با کیفیت خیلی خوب آپلود می کنم.
امیدوارم برای همه سال خوبی باشه...

۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

بازگشت...

بیش از دو سال از آخرین پستم در این وبلاگ می گذره. طبعا کلی هم اتفاق در زندگی حرفه ای من افتاده. به زودی بخش های مهمش رو اینجا حتما می نویسم.
ضمنا... وبلاگ بنده، به دلایل نا معلومی، همچنان مسدوده!!

۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

پنجمین جشنواره فیلم کوتاه رویش

... گاهی فکر می کنم «در این لحظه ی خاص چرا دارم این کار رو انجام می دم؟». «این کار» می تونه تدوین یک فیلم یا یک تیزر تبلیغاتی یا یک پروژه دولتی یا هر چیز دیگه باشه. فارغ از ابعاد و ماهیت کاری که انجام می دم، معمولا دقایقی درگیر این سئوال می شم و لزوما هم به جواب مشخصی نمی رسم. اما نکته اینه که دائم می خوام بدونم آیا این کار منو به اون چیزی که آرزو دارم باشم نزدیک می کنه یا نه. جواب این سئوال اخیرا برام خیلی مهم شده.
تدوین فیلم خانه پدری، در نیمه راه فعلا رها شده. حدود 50 دقیقه از کار رو تدوین کردم. اما به دلایل عدیده درگیر چندین پروژه ی دیگه شدم.
چند کار تبلیغاتی برای شهرداری مشهد درست کردم.
چند تا ویدیو برای پنجمین جشنواره فیلم کوتاه رویش درست کردم. (یکی از اونها رو که مروری بر تمام فیلمهای شرکت کننده در بخش مسابقه هست، اینجا می ذارم. خودم از این کار، با اینکه نسبتا زمان کمی براش گذاشتم، خوشم می آد.)
کارگردانی تلوزیونی مراسم اختتامیه همین جشنواره رو انجام دادم.
یه برنامه تلویزیونی برای شبکه استانی تدوین کردم.
و الان هم درحال تدوین 6 قسمت دیگه از همون برنامه هستم که مستندی است در مورد خشکسالی در استان، که قراره هر هفته به مدت دو ماه پخش بشه.
این روزها خیلی سرم شلوغه و دارم دائما جواب رد می دم به همه. جواب رد دادن، همیشه هم خبر خوبی نیست. این باعث می شه دقیقا زمانی که مشغول انجام یکی از پروژه ها هستم، ... گاهی فکر می کنم «در این لحظه ی خاص چرا دارم این کار رو انجام می دم؟»...

۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

فیلم بلند داستانی


تدوین فیلم « کوچه های موازی » تموم شد. همزمان تصویربرداری یک فیلم بلند داستانی به کارگردانی نعمت اله سرگلزایی رو هم انجام دادم که تقریبا 13 روز طول کشید. در واقع سیزده شب! چون زمان ضبط از حدود 8 شب بود تا اذان صبح. اون هم در ماه رمضان!
چند تصویر از پشت صحنه ی اون فیلم رو هم اینجا می ذارم. البته هنوز اسم فیلم قطعی نیست. ضمنا جالبه که تو تا از تصاویر پست قبلی، فیلتر شده!!! واقعا نمی دونم چرا! امید وارم این بلا سر عکسهای این پست نیاد.



فیلم رو با دوربین z1 سونی ضبط کردم.


*****


ایجاد نور مهتاب در نماهای خارجی، اون هم با امکانات ما و کمبود دستیار و سرمای شدید واقعا گاهی اوقات به یک معضل تبدیل می شد!

*****

طبق فیلمنامه، اکثر نماهای داخلی باید در نور شمع یا فانوس نورپردازی می شد. برای همین نماهای داخلی رو عمدتا با لامپهای هالوژن 220 نورپردازی کردیم که به نسبت کار بسیار وقتگیری بود. اما نتیجه ی کار درخشان بود.


۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

کوچه های موازی




مدتها بود که اینجا چیزی ننوشته بودم. البته دلایل کمابیش قانع کننده ای هم دارم؛
انتخابات و اتفاقات بعدش، برام رمقی نذاشته بود. گرد یاس و نا امیدی همه جا رو گرفته و دست آدم به هیچ کاری نمی ره.
بالاخره امروز تصمیم گرفتم دوباره بنویسم. تو این مدت اتفاقای زیادی افتاده؛ علی خاکباز، فیلمساز کوتاه (فیلم کوتاه ساز!) مشهدی که اخیرا بعد از پشت سر گذاشتن یه دوره فیلمسازی در تهران، به مشهد برگشته، ازم خواست تا به عنوان مدیر تصویربرداری، در فیلم جدیدش باهاش همکاری کنم. به توافق رسیدیم. اسم فیلم «کوچه های موازی» بود. فیلم، فرم جالبی داشت. البته به دلایل اخلاقی نمی تونم راجع به داستان اینجا بنویسم.
در ابتدا قرار بود فیلم رو شهرام مکری، فیلمساز و تدوینگر مشهور ایرانی، تدوین کنه. اما به دلیل نزدیکی به جشنواره فیلم کوتاه تهران، نتونست. واسه همین، کارگردان، تدوین کار رو هم به من سپرد.
ضبط فیلم در دو روز به پایان رسید. البته به پیشنهاد من، یک روز دیگه هم برای گرفتن چند نمای اضافی، آفیش شدیم. دیشب تدوین نسخه اولیه فیلم هم تموم شد و الان در حال صداگذاری هستم. فیلم باید تا فردا آماده اکران بشه. چون آخرین مهلت برای شرکت در جشنواره فیلم کوتاه تهران، آخر مرداد ماهه.
اینجا چند تا از عکسهای پشت صحنه رو می ذارم.
بعد از این فیلم، کار روی یک فیلم دیگه رو هم شروع کردم که بعدا راجع بهش می نویسم.
زت زیاد.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

از مشهد تا مدینه فاضله

خبر تولید فیلم بعد از ارسال پست قبلی در چندین سایت و خبرگزاری دیگه هم منتشر شد و در چندین روزنامه (خراسان، ایران، آفرینش، هفته نامه شهرآرا و ...) منتشر شد.
با آقای ناصری، مشاور فیلمنامه، که به تازگی فیلم رو دیده بودند تلفنی صحبت کردم. مسائل خیلی خوبی مطرح شد.
یک کلیپ هفت دقیقه ای برای اولین دوسالانه تاتر مشهد، به سفارش مدیریت امور هنری شهرداری مشهد آماده کردم که ظاهرا قراره در قالب یک بسته فرهنگی برای هنرمندان شهر ارسال بشه. اپیدمی «کارهای فوری با دستمزد کم» چند وقتی است که گریبان ادارات و سازمان های مشهد رو گرفته و البته دودش تو چشم امثال من می ره! کارها معمولا با خون جگر به تاریخ مورد نظر می رسه و آبروی کارفرمای محترم رو به شدت می خره. اما بعد از اون با سیل اصلاحات دوستان کارفرما مواجح می شم که حالا که خر از پل گذشته، توقع دارند سطح کیفی کار به بالاترین حد ممکن برسه. جالب اینجاست که دستمزد ها همچنان در حد همان «کار فوری با دستمزد پایین» باقی می مونه!
آرزوی فضای حرفه ای برای فعالیت هنری در شهر مشهد را، که از سالها پیش، زمانی که به عنوان گرافیست و مدیر هنری در شرکتهای تبلیغاتی و مجلات مختلف کار می کردم، داشتم، ظاهرا باید با خود به گور ببرم. اینکه هر کسی کار خود را بکند و اظهار نظر را به اهل فن واگذارد، تحقیقا آرزویی دست نیافتنی است که مدینه ای فاضله می طلبد.

۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

فیلم کوتاه داستانی "سقوط به ارتفاع" در مشهد تولید شد.


بالاخره دیروز، خبر تولید فیلم «سقوط به ارتفاع» رفت روی تلکس خبرگزاری های سراسر کشور. این اولین باریه که خبری از من در سمت کارگردان یک فیلم کوتاه منتشر می شه. شاید دلیلش این باشه که اولین باریه که یه فیلم کوتاه، می سازم!
اینجا یک لیست از چند تا از خبرگزاری هایی که خبر رو مخابره کردن می ذارم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید؛
خبرگزاری فارس
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
خبرگزاری موج
خبرگزاری مهر
سایت خودکار
سایت خبری 4نیوز

۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

... خوش به حال روزگار


سال نو مبارک!

مدتها بود که اینجا چیزی ننوشته بودم که البته لزوما به این معنی نیست که اتفاق چندانی در زندگی حرفه ای من نیافتاده!

فیلم رو به حوزه هنری خراسان رضوی تحویل دادم.

طی 50 روز گذشته چند تا پیشنهاد کاری مختلف داشتم؛ 3 گروه مختلف برای تولید موزیک-ویدیو باهام صحبت کردن. یه پیشنهاد برای تولید یک فیلم کوتاه مستند داشتم.

کلیپ انقلاب رو به مناسبت سی امین سالگرد انقلاب اسلامی برای حوزه هنری مشهد کار کردم.

در آخرین روزهای سال کلیپ عملکرد سالیانه حوزه هنری خراسان رضوی رو کار کردم که به خاطر وقت کمی که داشتم واقعا کار نفس گیری بود. گمونم تا ساعت یک بامداد توی اتاق مونتاژ حوزه بودم.

در همون روزهای آخر سال یک کار از معاونت عمران و شهرسازی شهرداری مشهد قبول کردم که هنوز هم مشغولم.

باز هم در همون روزهای آخر، یک قرارداد برای تولید یک کلیپ از مراحل تکمیل و زیباسازی خانه هنرمندان مشهد، به سفارش معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد بستم که تصاویرش رو ضبط کردم ولی هنوز تدوین نشده.

و دقیقا قبل از عید(!) یه سفارش دیگه هم از مدیریت هنری همون معاونت، برای تهیه کلیپ «استقبال از بهار» پذیرفتم که در حقیقت گزارش تصویری موزیکالی است از اقدامات شهرداری مشهد در آستانه عید نوروز.

بلافاصله بعد از بستن این قرارداد، رفتم سفر تا جنوب کشور تا همین پریروز که برگشتیم و از همون موقع دوستان طرف قرارداد دائم حال بنده رو می پرسند و التماس دعا دارند!

اینها خلاصه ی بسیار چکیده ای بود از فعالیتهای یکی دو ماهه اخیر.

این روزها هم که به شدت سرم شلوغ شده و در حال اجرای تعهدات قبل عید هستم. حتی چند تا از اونها رو باید تا 15 فروردین تحویل بدم!

چند تا ایده کوچولو هم برای تولید یک فیلم مستند بلند و یک فیلم کوتاه داستانی داره توی سرم وول می خوره که اگه به جایی رسید راجع بهش صحبت می کنم.

می گن «سالی که نکوست از بهارش پیداست» حالا نمی دونم این بهار پرکار و شلوغ آیا نوید سالی نکوست یا هشداری است نسبت به عمر گذرا که باید قدرش رو دونست و یادآوری این نکته که «کار همیشه هست... زندگی کن»...

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار


پانویس: عکس، من رو در حال تولید میان برنامه «مطلع عشق» به سفارش شبکه سه سیما نشون می ده.

۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

«وبسایت پرزیدنت فیلتر می شود!» یا «یک مطلب بی ربط!»

:-)))))

امروز به صورت کاملا تصادفی متوجه شدم که وبسایت شخصی پرزیدنت احمدی نژاد فیلتر شده!! برای بهره گیری از یادداشتهای «شخصی» آقای دکتر، و البته ارضا حس کنجکاوی ای که مدام علت فیلتر شدن این سایت رو از من می پرسید، به ناچار از معابر میان بر و مال رو خودم رو به سایت ایشان رساندم! با کمال تعجب دیدم که قالب سایت سالم است اما خبری از محتویات homepage نیست!

البته پس از کنکاش بسیار متوجه شدم که (حتی) سایت ایشان هم دچار نقص فنی شده و آیتم های صفحه اول را نشان نمی دهد!

از عزیزانی که به هر نحو اطلاعاتی در مورد دلیل فیلتر شدن این سایت، آن هم «بر طبق قوانین فیلترینگ جمهوری اسلامی ایران» دارند، استدعا دارم هر چه سریعتر ما را در جریان گذاشته و ملتی را (و چه بسا جهانی را) از نگرانی نجات دهند.

۱۳۸۷ دی ۱۰, سه‌شنبه

پشت صحنه تولید فیلم

امروز تصمیم گرفتم چند تا از عکسهای پشت صحنه فیلم رو بذارم اینجا. راستش احساس کردم وقتشه که از تمام بچه هایی که در تولید این فیلم بهم کمک کردن، واقعا تشکر کنم. آوردن اسمشون در اینجا، کمترین نشانه قدرشناسی من از همراهی و همکاری صمیمانه این دوستان است.

ایمان اصفهانی
هادی آذری
فریدون مومن طایفه
مجتبی نکو
آقای محمدزاده
پویا حقیقی
ساناز وظیفه شناس
یاسمن ابراهیم پور
پگاه پاکزاد
و
علی فرزادیان
امیدوارم روزی بتونم زحمات این دوستان رو جبران کنم.


در حال خوردن ناهار، در یکی از پر دردسرترین روزهای تصویربرداری.


**********

فریدون و مجتبی در حال تمرین پلان سرقت از بانک. همونطور که می بینید لوکیشن این سکانس کلا با لوکیشن برداشت نهایی اش متفاوته! چون رییس شعبه بانک با پلیس تماس گرفت و کار تصویربرداری کلا متوقف، و لوکیشن عوض شد!


**********

من و هادی در حال ضبط نمای باز شهر در شب. از فراز یکی از بوستان های شهرک مخابرات تهران.


*********

ساناز وظیفه شناس، که با وجود اون همه خستگی و فشار کار نمی دونم چطوری می تونه اینقدر خوشحال و پرانرژی باشه!!


********** باز هم در حال ضبط پلان/سکانس سرقت بانک در لوکیشن اولیه. مردم کم کم جمع می شوند!

************

سکانس خانه سارقین. در حال تمرین و بازخوانی دیالوگ ها با بازیگران (که هیچکدوم هم در کادر دیده نمی شن!).



**********در حال صرف ناهار مفصل و البته با همکاری اهالی محترم محل که ابزار مورد نیاز رو به سرعت تامین کردند و عصر، حتی با چایی هم ازمون پذیرایی کردن! واقعا ممنونم!